به گزارش قدس آنلاین، کاشیکاری یکی از مهمترین و زیباترین تزئینات معماری حرم رضوی است که در بیشتر نماهای بیرونی و برخی از نماهای داخلی اماکن متبرکه به چشم میخورد. در این کاشیها که به دوره های مختلف تاریخی تعلق دارد، هنر هنرمندان بزرگ کاشیکار عصر تیموری، صفوی، قاجار و معاصر به خوبی نمود یافته است. برای بررسی تاریخچه و ویژگیهای کاشیهای حرم امام هشتم(ع) با دو تن از کارشناسان به گفتگو نشسته ایم که در ادامه میخوانید.
قدیمیترین کاشیها حرم مطهر
رجبعلی لباف خانیکی، باستان شناس برجسته، معماری حرم مطهر به ویژه هنر کاشیکاری در این مکان مقدس را بیانگر پشتوانه غنی فرهنگی ایرانیان و تلفیقی از هنر اصیل ایرانی و اسلامی میداند و به خبرنگار ما میگوید: کاربرد کاشی در مکانهای مذهبی ایران پیشینه چهار هزار ساله دارد، یعنی زمانیکه از خشتهای لعابدار در معابد استفاده میکردند. در دوره اسلامی، هنر در همه زمینه ها به اوج عظمت، اهمیت و زیبایی خود رسید؛ زیرا وقتی هنر اصیل ایرانی با فلسفه و حکمت اسلامی درآمیخت، به صورت یک هنر فاخر درآمد و در مکانهای مذهبی از جمله در مساجد و بقاع متبرکه و جاهای دیگر استفاده شد که جمع این نوآوریها را در کاشیکاریهای حرم مطهر امام رضا(ع) میبینیم.
مدیر سابق سازمان میراث فرهنگی و گردشگری خراسان رضوی کاشیهای اطراف روضه منوره را قدیمیترین کاشیهای حرم رضوی میداند و می افزاید: دیوارهای اطراف روضه منوره با کاشی سنجری تزئین شده که مربوط به حدود اوایل قرن هفتم هجری قمری است. این کاشیهای ممتاز و نیز کتیبه اطراف جبهه خارجی در پیش روی مبارک، در رواق دارالحفاظ، از شاهکارهای بی نظیر و از قدیمیترین کاشی های عهد اسلام است. این کاشیها بسیار زیبا و ظریف و در رنگ قهوهای، فیروزهای بسیار زیبا، لاجوردی و سفید هستند. اشکال این کاشیها هندسی است و تفاوت شاخصی با بیشتر کاشیهای دورههای بعدی و حتی سایر کاشی های حرم دارد. وی اضافه میکند: برخی به اشتباه تصور میکنند که این کاشیها مربوط به دوران سلطان سنجر سلجوقی است؛ حال آنکه سنجر از القاب سلطان محمد خورازمشاه هم بوده و چند نفر دیگر از خوارزمشاهیان هم لقب سنجر داشته اند.
کاشی های صحن انقلاب و مسجد گوهرشاد
لباف خانیکی با اشاره به اینکه اوج هنر کاشیکاری حرم مطهر در دو مکتب هنری مهم متجلی میشود میگوید: نخست هنرکاشیکاری دوره تیموری و صفوی است که آن را در صحن انقلاب یا کهنه و مسجد گوهرشاد میبینیم. ویژگی کاشیهای این دوره، استفاده خاص و نمادین از کاشی است به طوریکه بهشت را برای ما تداعی میکند؛ در این کاشیها از رنگهای درخشان خاصی در زیبا جلوه دادن فضاها و روی دیوارها استفاده شده، همه کاشیها در دوره تیموری و صفوی زمینه لاجوردی رنگ داردکه نماد آب است. برگها و برخی از عناصر نقشها هم بیشتر آبیرنگ بودند یعنی لاجوردی یا آبی و فیروزه ای. از آنجایی که در دوره تیموری و صفوی هنرمندان حکیم بودند و با همه علوم از جمله فلسفه و منظق، ریاضی و... می دانستند و با زبان رنگها هم آشنایی کامل داشتند می خواستند با کاربرد این رنگها اولا تجسم بهشت را در صحنهای حرم مطهر تداعی کنند و بعد هم با رنگهای آرام خاص معنوی مثل آبی و فیروزه ای و لاجوردی در واقع آسمان و آب را تداعی کنند. نقوش روی این کاشیها نیز شامل موتیفها و تزئینات خاصی است که هم جنبه عرفانی و آن جهانی و هم جنبه این جهانی دارد؛ مثل اسلیمیها و گل و برگها و نقوش نمادین برخی از حیوانات که ریشه در اسطوره ها دارد.
وی ادامه میدهد: اما اتفاق مهم دیگری که در دوره تیموری و صفوی اتفاق افتاد و هنر این دوره ها را از قاجار متمایز کرد کاشی معرق بود. کاشی معرق از گرانترین، مرغوبترین و زیباترین نوع کاشی بود و این حسن را داشت که با آن هیچ فضایی خالی از نقش نمیماند؛ یعنی با چیدن قطعات ریز و کوچک کاشی معرق در رنگهای مختلف، کاشیکاران میتوانستند تمام گوشه ها، زوایا و حرکتهای منحنی را پر کنند. ما بهترین نمونه های کاشی معرق را در ایوان مقصوره مسجد گوهرشاد که باقی مانده از عصر تیموری به اضافه صحن انقلاب داریم که در صحن انقلاب گلدانی ها و هر چه را که مد نظرشان بوده با کاشی معرق پوشانده اند.
این باستان شناس با اشاره به اینکه بر روی کاشیهای صحن انقلاب نقوش اسطوره ای عجیبی مثل نقش شیر، اژدها، مار، پرندگان و خورشید را به شکلهای مختلف میبینیم که همه برگرفته از اسطوره های تاریخی ماست خاطر نشان میکند: این مساله مرهون آگاهی و دانش هنرمندان و معماران ما به اسطوره ها بود. من همیشه توصیه و تاکید کردهام که باید زیباییهای هنری حرم مطهر را ببینیم؛ چون هنرمند ما با تامل، تفکر و حکمت، این بناها را ساخته است. مثلا نقش اژدها که به آن اشاره کردم پر از مفهوم و معناست؛ بیش از صد اژدها در کاشیهای حرم مطهر در صحنهای انقلاب و آزادی وجود دارد. هنرمندانه ترین آنها را در دو غرفه در دو طرف ایوان ساعت پس از ورودی صحن انقلاب میبینیم که دو اژدها به هم پیچیده اند. اژدها در اسطوره ها خالق جهان آفرینش و نگهدارنده گنج های پنهان است؛ گنج پنهان حرم مطهر رضوی(ع) هم امام رضا(ع) است. نقش اژدها در صحن انقلاب با جهان هستی و خلقت جهان هم ارتباط دارد و مفهومی مینوی پیدا میکند.
کاشی های صحن آزادی
این باستان شناس با اشاره به اینکه مکتب مهم دیگر کاشیکاری در حرم مطهر رضوی، مربوط به دوره قاجار است میگوید: صحن آزادی یا نو در زمان فتح علی شاه قاجار ساخته شد و کاشیها این صحن متعلق به دوره قاجار است. رنگ زمینه کاشیها در صحن انقلاب لاجوردی و آبی است اما در صحن آزادی تبدیل به زرد و قرمز می شود که دو رنگ کاملا نامناسب برای فضای حرم است ولی به قدری هنرمندان آن زمان از زبان گذشته دور افتاده بودند که فکر میکردند هرچه کاشی، پر رنگ و لعابتر باشد زیباتر است. وی ادامه میدهد: سبک نقاشی این دوره که روی کاشیهای صحن آزادی جلوه گر شده رئال و واقعگرایی است مثل درختان میوه؛ حتی گاهی نقوشی را در این صحن میبینیم که به هیچ وجه با حرم مطهر همخوانی ندارد؛ در واقع هنرمندان دوره قاجار زبان عرفان را به فراموشی سپردند. وی میافزاید: از کاشی معرق هم در این صحن خبری نیست و کاشیها خشتی و هفت رنگ هستند که یا به کمک میخ آنها را به دیوار نگه داشتند و یا طوری وصله و پینه کرده اند و به شکل نامناسبی کنار هم چیده اند. در حالیکه اسلیمی های صحن انقلاب از خاک نمی روید از داخل یک گل می روید یعنی از سرشاخه یک اسلیمی دیگر میروید و این نشانه بی انتهایی جهان، پیچیدگی انسان، تعالیخواهی و تکامل انسان و حرکت او به سمت خدا است. ولی چنین مفهومی را دیگر در دوره قاجار یعنی کاشیهای صحن آزادی نمیبینیم بلکه اسلیمی یا از داخل گلدان آمده بیرون یا از پشت توده خاک. یا نقش اژدها در این صحن کاملا تقلیدی است و حکمت آن مد نظر هنرمند نبوده است.
لباف خانیکی دلیل ضعف کاشیهای دوره قاجار نسبت به کاشیهای دوره تیموری و صفوی را تاثیر هنر غرب بر هنر دوره قاجار میداند و میگوید: در دوره قاجار به دلیل مراودات شاهان و تحصیل کردگان ایرانی با فرنگ، یک نوع شیفتگی در معماران و هنرمندان ایران نسبت به هنر غرب ایجاد شد و این شیفتگی همراه با خودباختگی هم بود به این معنا که معمار دوره صفوی و تیموری یک حکیم بود و از علوم مختلف زمان خود آگاهی داشت و این دانش در هنر وی نیز تجلی میکرد ولی هنرمندان دوره قاجار دانش اندکی داشتند.
کاشیهای دوره معاصر در حرم رضوی
با گسترش اماکن متبرکه رضوی در دوره معاصر، به ویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، کاشیکاری نیز رونق بسیاری یافت و به عنوان تزئین قالب در معماری نماهای بیرونی به کار رفت. اما به ویژگی های کاشیهای حرم در دوره معاصر کمتر پرداخته شده است.
هادی خورشیدی، پژوهشگر هنر اسلامی و نویسنده کتاب "کاشیکاری در حرم مطهر رضوی" با اشاره به اینکه صحنها و رواقهای جدید حرم مطهر عرصه ای برای هنرنمایی کاشیکاران معاصر به شمار می آیند به خبرنگار قدس آنلاین میگوید: صحن های قدس، جمهوری اسلامی، هدایت، غدیر و کوثر به ویژه صحن امام خمینی که در سالهای اخیر به رواق تبدیل شده، دارای تزئینات مفصل با کاشیهای معرق و معقلی است. ساختمان کتابخانه آستان قدس رضوی، رواقهای جدید الاحداث "دارالحجه"، "دارالولایه"، "دارالحکمه" و "دارالهدایه" نیز دارای کاشیکاری هستند البته فقط رواق دارالحکمه کاشیکاری قابل توجهی دارد و کاشیکاری بقیه رواقها مختصر است. وی می افزاید: راهروهای ارتباطی بین صحن عتیق و بست بالا و پایین؛ بست پایین به صحن نو و صحن نو به رواق امام خمینی(ره) از دیگر مجموعه های هنر کاشیکاری معرق معاصر در حرم مطهر رضوی است.
این پژوهشگر هنر سنتی با بیان اینکه تعدادی از رواقهای قدیمی اماکن متبرکه رضوی نیز در دوران معاصر کاشیکاری شده اند تصریح میکند: برای نمونه روضه منوره در ابتدا دارای آیینه کاریهایی به سبک قاجاری بود ولی آیینه های آن در سالهای ۱۳۴۴ و ۱۳۴۵ شمسی برداشته شد و با کاشی تزئین گردید. همچنین رواق دارالضیافه، که بخش کوچکی از آن کاشیکاری داشت و بخش اعظم آن آیینه کاری شده بود ولی در سال ۱۳۵۰ شمسی، به کلی با کاشی معرق پوشانده شد. وی می افزاید: نمونه بسیار نادر و بی نظیر کاشیکاری در سالهای اخیر در حرم مطهر، احیای کاشیهای زرین فام به منظور تزئین فضای سرداب مقدس حضرت رضا(ع) است که به دست استاد مهدی قانبیگی ساخته شده است.
خورشیدی با بیان اینکه برشمردن ویژگیهای مشخص برای کاشیهای دوره معاصر در حرم مطهر کار چندان ساده ای نیست زیرا این کاشیها در هر یک از بخشهای حرم مطهر شاخصه های خاصی دارند خاطر نشان میکند: در برخی رواقها که فقط جایگزینی کاشی قدیمی با کاشی نو مد نظر بوده، کاشی قدیمی برداشته شده و به جای آن کاشیهای جدیدی با همان طرح قبلی جایگزین شده است. در مواردی نیز تغییراتی در طرح و رنگ اتفاق افتاده است؛ مانند تغییرات عمدهای که در طرح کاشیهای گنبد مسجد گوهرشاد و قسمت بالایی مناره آن روی داده است. وی با تاکید بر اینکه در مجموع می توان هنر کاشیکاری معاصر در حرم مطهر رضوی را ادامه سنت کاشیکاری دوره تیموری و به ویژه صفوی دانست خاطر نشان میکند: در دوره معاصر ابتکارات و خلاقیتهایی را در رنگ و نقش کاشیهای دوره معاصر در حرم میبینیم؛ برای مثال استفاده بیشتر از رنگهای نخودی در رواقهای جدید مانند رواق دارالحکمه، از گرایش کاشیکاران دوره معاصر به رنگهای روشن و خاکی حکایت دارد. طرح کاشی های جدید با اینکه همان طرحهای سنتی است ولی نسبت به طرحهای دوره تیموری و صفوی از بندها و گلهای درشتتری برخوردار است. در واقع کاشیهای معاصر در حرم به طرز آشکاری از سنتهای قاجاری دور شده و دیگر طرحهایی مثل گل سرخی، گل و مرغ و طرح لندنی را نمیبینیم.
خورشیدی در پایان تاکید میکند: در مجموع هنر کاشیکاری معاصر در حرم مطهر رضوی، با پیشینه و پشتوانه تاریخی خود به خوبی توانسته است میراث دار فرهنگ و هنر غنی گذشتگان ما باشد.
نظر شما